Web Analytics Made Easy - Statcounter

«نقشه وضعیت صنعت کتاب» با موضوع وضعیت کلان صنعت کتاب در ایران و جهان و «داده‌نمای صنعت کتاب» به بررسی شرایط کنونی صنعت نشر و کتاب منتشر شد.

به گزارش ایمنا، زینب زین‌الدینی از انتشار گزارش «نقشه وضعیت صنعت کتاب» خبر داد و اظهارکرد: صنعت کتاب، از صنایع قدیمی و بنیادین است و توسعه آن نه‌تنها از نظر مالی، دستاورد و منافع دارد؛ بلکه اثر مستقیمی بر رشد نگرش و بلوغ فکری افراد جامعه دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی افزود: در گزارشی که ازسوی گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر با عنوان گزارشی از کلان صنعت کتاب در ایران و جهان منتشر شده است، با رویکردی داده‌محور، صنعت کتاب در کشور بررسی شده است.

پژوهشگر گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر با بیان اینکه در این گزارش شرایط کنونی این صنعت و شرایط موجود در جهان مقایسه شده است، ادامه داد: این کار انجام شده تا بتوانیم جایگاه صنعت کتاب را در کشورمان درک کنیم تا در قدم بعدی به مسائل، وارسی پدیده‌های جدید، فرصت‌ها و تهدیدهای موجود در صنعت کتاب بپردازیم.

وی با طرح این موضوع که در این گزارش به بررسی صنعت کتاب در هفت منظر مختلف پرداخته شده است تا به تمام ابعاد این صنعت توجه شود، اضافه کرد: این هفت منظر عبارتند از آموزش و محتوا، تولید و اشتغال، گفتمان‌سازی و ترویج، بازار و فروش، مخاطب و مصرف، ارزیابی و نظارت و تأمین مالی.

زین‌الدینی تاکید کرد: مهمترین نکاتی که با مطالعه این مستند می‌توان دریافت کرد این است که ورودی‌های دانشگاهی سال ۱۳۹۹ مرتبط با صنعت کتاب در ۱۲ استان از کشور ۱۰۵۲ نفر است؛ همچنین رشته‌های دانشگاهی مربوط به حوزه کتاب در ایران سه دسته هستند؛ کتابت و نگارگری، صنعت چاپ و مدیریت کتابخانه.

به گفته وی، براساس این گزارش ۲۲۶ نفر از ظرفیت پذیرش مربوط به دانشگاه‌های دولتی است، همچنین روند جذب دانشجو، مرتبط با صنعت کتاب به شدت کاهشی است و جذب دانشجو در سال ۱۳۹۶ بیش از دو هزارو ۵۰۰ نفر بوده که سال ۱۳۹۹ به یک هزار ۵۲ نفر رسیده است.

پژوهشگر گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر با اشاره به دیگر آماری که براساس این گزارش استخراج شده است، تصریح کرد: طبق بررسی‌ها مشخص شد که روند تولید کتاب کتاب از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۷ همواره صعودی اما روند تعداد شمارگان کتاب نزولی بوده است.

وی با تاکید براینکه ۷۶ درصد عناوین صنعت نشر در تهران منتشر می‌شود، اضافه کرد: این روند به سمت افزایش تمرکز در تهران است، بیشترین شمارگان کتاب و به پیروی از آن پُرکارترین انتشارات، نشرهای مربوط به کتاب‌های کمک آموزشی است که به نسبت میانگین تعداد صفحات کتاب، بیشترین حاشیه سود را نیز دارند.

زین‌الدینی با بیان اینکه خودانتشاری پدیده‌ای جدید در سطح جهان است، گفت: شرکت‌هایی مانند آمازون پلتفرم‌های قدرتمندی را برای مؤلفان علاقه‌مند به این موضوع توسعه داده‌اند، تمایل مؤلفان به استفاده از خودانتشاری در سطح جهان به سرعت در حال افزایش است و در ایران نیز امکان خودانتشاری فراهم است اما حمایتی وجود ندارد اما می‌توان استدلال کرد که زمینه فوق‌العاده‌ای در این زمینه در حال شکل‌گیری است.

وی در ادامه صحبت‌های خود با بیان اینکه سمنان بهترین استان از نظر تعداد کتابخانه در کشور است، اظهار کرد: در این استان به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر، ۱۰ کتابخانه عمومی و به ازای هر نفر ۵.۱ کتاب دارد و اما تهران از منظر تعداد کتابخانه به ازای نفرات در بدترین وضعیت قرار دارد.

پژوهشگر گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر در بخش دیگر صحبت‌های خود به شیب نمودار میانگین قیمت کتاب در سال‌های اخیر اشاره کرد و افزود: این شیب به شدت تند و افزایشی است، این افزایش به سود فعالان این صنعت نیست؛ چراکه علت آن تورم است. با در نظر گرفتن افزایش قیمت کتاب، ارزش کتاب ارائه شده در سال‌های اخیر به مراتب کمتر از سال ۱۳۸۰ است، زیرا در این سال قیمت کتاب به نسبت قیمت سکه در بهترین در ۱۳۸۰ با هر وضعیت خود قرار داشت.

بررسی وضعیت کنونی کتاب با داده و آمار

وی به انتشار «داده‌نمای صنعت کتاب» اشاره کرد و گفت: صنعت کتاب در کشور از موقعیت بالقوه و برجسته‌ای برخوردار است، برای اینکه با نگاهی تخصصی مدیریت شود، نیازمند آگاهی از سازوکارهای اقتصادی این صنعت است.

زین‌الدینی ادامه داد: از آنجا که سیاست‌های اقتصادی حاکم بر جامعه و رکود اقتصادی بر صنعت کتاب تأثیر مستقیم دارد، در گزارشی که از سوی گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر با عنوان «داده نمای صنعت کتاب» منتشر شده است، وضعیت کنونی صنعت کتاب با رویکردی داده‌محور و آماری بررسی شده است.

وی با توضیح درباره قسمت‌های مختلف این گزارش اظهار کرد: در قسمت اول تصویری کلی از صنعت کتاب، طبق هفت مؤلفه مهم در صنعت کتاب که شامل عناوین کتاب منتشر شده، تعداد شمارگان کتاب، حجم بازار کتاب، قیمت کتاب، تعداد ناشران، کتابخانه‌های عمومی و کتابفروشی ارائه شده و در ادامه نیز روند وضعیت کتاب در کشور به روایت نمودار شرح داده شده است.

پژوهشگر گروه سیاست‌پژوهی و تحلیل داده نمافر درباره برخی نکات قابل توجه در این گزارش، اظهار کرد: براساس این گزارش، روند تعداد عنوان کتاب همواره صعودی بوده است، بیشترین شمارگان کتاب و به پیروی از آن پرکارترین انتشارات در سال‌های اخیر، مربوط به کتاب‌های کمک درسی و کودک و نوجوان است؛ همچنین سال ۱۴۰۰ میزان شمارگان کتاب به حدود ۱۳۰ میلیون نسخه رسیده است که با حذف کتاب‌های کمک درسی، دینی و کودک نوجوان، این میزان به حدود ۵۰ میلیون نسخه می‌رسد.

وی با بیان اینکه طبق این گزارش حجم فروش بازار کتاب داخلی به حدود شش هزار و ۲۰۰ تومان رسیده است، اظهار کرد: بیشترین حجم بازار فروش مربوط به کتاب‌های کمک درسی است؛ کتاب‌های ادبیات رتبه دوم را در اختیار دارند، همچنین شیب نمودار میانگین قیمت کتاب در سال‌های اخیر اگرچه به شدت صعودی است، اما روند قیمت تعدیل شده به این شکل نیست که نشان از تأثیر قیمت کتاب از تورم دارد.

به گفته زین‌الدینی، در صورت صرف نظر از کتاب‌های کمک درسی و کودک و نوجوان، قیمت تعدیل‌شده کتاب در طول سال‌های مختلف، روند ثابتی را طی کرده است؛ همچنین کتاب کودک و نوجوان بیشترین میانگین قیمت هر صفحه کتاب را داراست و پس از آن کتاب‌های کمک آموزشی در جایگاه دوم قرار دارند. براساس بررسی آمار و داده‌ها، به جز کتاب‌های کمک‌درسی و کودک و نوجوان، میزان چاپ نخست به تجدیدچاپ بیشتر است، روند تجدیدچاپ در کتاب‌های کمک درسی، صعودی است اما در سایر کتاب‌ها روند نزولی داشته است.

وی با بیان اینکه بررسی تعداد ناشران به‌عنوان مهمترین بازیگران صنعت کتاب نشان می‌دهد، رشد ناشران فعال در گذر زمان بسیار جزئی است و در مقابل تعداد ناشران غیرفعال افزایش پیدا کرده است، اظهار کرد: سال ۱۳۹۹ طبق آمار ارائه شده از سوی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۲ هزار و ۵۳۰ مجوز نشر صادر شده که چندین برابر مجوز تعداد کتابفروشی‌هاست و این موضوع آسیب جدی به اقتصاد نشر وارد کرده است.

کد خبر 634224

منبع: ایمنا

کلیدواژه: سیاست پژوهی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق کتاب های کمک درسی سال های اخیر کودک و نوجوان شمارگان کتاب صنعت کتاب زین الدینی وضعیت صنعت قیمت کتاب کتاب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۶۰۹۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت مرحوم آیت‌الله نجفی تهرانی از زندگی اش

پایگاه خبری جماران: مرحوم آیت الله ضیاءالدین نجفی تهرانی موسس و مدیر حوزه علمیه نبی اکرم (ص)، از دوستان مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حاج‌ سید احمد‌ خمینی، محقق و مؤلف بیش از ۵۰ اثر ارزشمند فقهی، اصولی، امام شناسی، عقائد، تربیتی و اخلاقی و استاد با سابقه حوزه و دانشگاه بودند که هفته گذشته دارفانی را وداع گفت.

پایگاه خبری جماران ضمن تسلیت به حوزه‌های علمیه، بیت شریف و شاگردان و ارادتمندان ایشان، گفت‌و‌گویی منتشر نشده از آن مرحوم را منتشر می کند:

لطفا در ابتدا بفرمایید که چرا حضرتعالی طلبگی و روحانیت را انتخاب کردید؟

من دارای سابقه روحانیت خانوادگی هستم. با پدرم به بعضی از مجالس می‌رفتم. لذا علاقه شدیدی به طلبگی و روحانیت پیدا کردم. گذشته از این‌که من درس کلاسیک را دیدم و خانواده ما یعنی دایی‌ها، عمه‌ها و خاله‌های من فرزندان متجدد داشتند و علاقه‌مند بودند که من هم به دانشگاه بروم و حتی مخالفت می‌کردند از این‌که من روحانی شوم، اما من علی‌رغم مخالفت بستگان، با تشویق پدر و مادرم اظهار علاقه کردم تا در کسوت مقدس روحانیت دربیایم. خداوند والدین من را رحمت کند؛ مادرم بسیار به گردن ما حق دارد و خیلی برای ما زحمت کشید، مخصوصاً در زمینه تحصیلات.

تاریخ تولد حضرتعالی چه زمان است؟

تاریخ تولد من ۲۵ فروردین سال ۱۳۲۵ است. زمانی که آسید ابوالحسن فوت کرده بود و آیت‌الله بروجردی به قم تشریف آورده بودند.

درباره تحصیلات‌تان بگویید.

من ۴ ساله بودم که پدرم به من قرآن یاد داد. ایشان در کنار قرآن، رساله عملیه «انیس المقلدین» مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی را به من آموزش داد. اولین رساله‌ای که در قم از آیت‌الله بروجردی چاپ شد، رساله انیس المقلدین بود. انیس المقلدین یک رساله کوچک با خطوط سنگی بود و چاپی نبود. پدرم بعد از این کتاب، گلستان سعدی را به من داد و من بسیاری از اشعار سعدی و خطبه کتاب گلستان را حفظ هستم. خطبه گلستان این است: هر نفسی که بر می‌آید ممد حیات است و چون فرو می‌رود مفرح ذات است پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب. «اعملو آل داوود شکراً و قلیل من عبادی الشکور»

بنده همان به که ز تقصیر خویش/ عذر به درگاه خدای آورد

ورنه سزاوار خداوندیش/ کس نتواند که به جای آورد

کتاب سعدی را از چهار تا هفت سالگی خواندم.

من در دوران کودکی به مکتب‌خانه هم رفته‌ام. مکتب‌خانه زندان داشت و هر کس که شلوغ می‌کرد را آنجا حبس می‌کردند. استاد یک تَرْکه‌ی بزرگی داشت، شاگردان را با آن می‌ترساند و ما باید سکوت می‌کردیم. وقتی پنجشنبه و جمعه می‌شد به سر زبان ما یک مُهر می‌زد، ما کوچک بودیم و متوجه نبودیم، می‌گفت: این مهر تا شنبه هست، اگر در خانه بازیگوشی کنید و پدر و مادرتان را اذیت کنید، این مهر پاک می‌شود و من شما را در زندان مکتب‌خانه حبس می‌کنم. یک بار من مقداری بازیگوشی کرده بودیم و مادر من به استاد شکایت کرده بود. صبح که به مکتب‌خانه رفتم، استاد تَرْکه‌ را به سر من زد و گفت بدو برو زندان! آنجا فرش یا چیز دیگری نبود فقط خاک و محل رفت و آمد و موش بود. من هم بچه ۷ ساله بودم و نزدیک بود قلبم از ترس بایستد. زندانِ مکتب‌خانه تاریک بود و هیچ چراغی نداشت. من را داخل زندان فرستادند. خیلی خاطره‌انگیز است؛ من در گوشه‌ای کز کردم، نشستم و می‌دیدم که موش‌ها می‌رفتند و می‌آمدند. من یک ساعتی آنجا بودم. بعد از یک ساعت من را بیرون آوردند و گفتند: دیگر در خانه شیطنت نکن!

منظور این‌که ما مکتب‌خانه را هم دیدیم، بعد هم به مدرسه رفتیم. ریاضی من خیلی خوب بود و به دقت مسائل ریاضی را حل می‌کردم. سابق مسئله می‌دادند و می‌گفتند مساله‌ها را حل کنید. از ۷ سالگی تا ۱۴ سالگی در کنار دروس مدرسه، جامع المقدمات را به مرور زمان می‌خواندم. «اول العلم معرفة الجبار و آخر العلم تفویض الامر الیه». آن زمان که جامع المقدمات می‌خواندم استاد می‌گفت که درس را باید حفظ کنید و تحویل دهید، ما هم حفظ می‌کردیم. من در سن ۱۴ سالگی رسماً وارد حوزه شدم و دروس حاشیه، سیوطی، مغنی و مطول را خواندم. من آن زمان بسیاری از اشعار مطول را حفظ می‌کردم.

منزل ما نزدیک مدرسه حاج ابوالفتح تهران بود و آقای لنگرودی مدرسه را اداره می‌کردند. یک سال در مدرسه حاج ابوالفتح درس خواندم اما دیدم که مقداری شلوغ است لذا به مدرسه مروی رفتم. زمانی که در مدرسه حاج ابوالفتح تهران بودم آقای فلسفی هم آنجا می‌آمد و تدریس می‌کرد. آقای فلسفی از نجف آمده بود، در مسجد لرزاده نماز می‌خواند و این‌جا هم تدریس می‌کرد به همین دلیل بسیاری از آقایان می‌آمدند و درس کفایه را از محضر ایشان استفاده می‌کردند.

خلاصه، ما به مدرسه مروی رفتیم. میرزا احمد آشتیانی بزرگ مسئول مدرسه مروی بود و مجری ایشان پسرشان آمیرزا باقر آشتیانی بود؛ هر دو بزرگ بودند. آن زمان در مدرسه مروی بسیاری از بزرگان تدریس می‌کردند، آقا رضی شیرازی که منظومه حاجی را تدریس می‌کرد و آقای مطهری اسفار را تدریس می‌کرد. لذا بخشی از آشنایی من با آقای مطهری از مدرسه مروی است و بخش دیگر به حسینیه ارشاد مربوط می‌شود که پایگاه ایشان بود.  

مرحوم آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله شیخ عبدالرزاق قاینی را مثل مرحوم آقای بروجردی به تهران فرستاده بود. ایشان آقای احمد خوانساری را به بازار تهران فرستاد و آقای قاینی را به مسجد مهدیه فرستاده بود که امکاناتی مثل درمانگاه و دارالایتام مهدیه داشت. من لمعتین را نزد آیت‌الله شیخ عبدالرزاق قاینی خواندم و استاد دیگر من آقای آسید هاشم حسینی تهرانی بود که هم‌دوره و از یاران وی بود. مسائل مدرسه فیضیه که پیش آمد و نواب را شهید کردند، آسید هاشم حسینی تهرانی خودش را جدا کرد و مشغول به تدریس بود. من بخشی از لمعتین را از محضر ایشان استفاده کردم.

چه زمان برای تحصیل به قم تشریف بردید و اساتید شما چه کسانی بودند؟

من دهه ۴۰ برای تحصیل رسائل و مکاسب به قم رفتم. البته سال ۳۶ یا ۳۵ بود که به قم رفتم که آقای بروجردی زنده بودند. آقای(امام خمینی) خمینی هم جزء اساتید بزرگ قم بودند. من بسیار علاقه مند بودم در قم بمانم اما نوجوان بودم و مشکلاتی داشتم، لذا نتوانستم بمانم. من همۀ رسائل را نزد شیخ مصطفی اعتمادی خواندم. قوانین را نزد حاج آقا محسن دوزدوزانی خواندم که بعدها آیت‌الله العظمی شد.

کتاب بیع مکاسب را نزد آقای فاضل لنکرانی تلمذ کردم. ایشان آن زمان درس خارج نمی‌گفت بلکه سطح تدریس می‌کرد؛ مکاسب را در زیر گنبد مسجد اعظم می‌گفت و کفایه را در صحن بزرگ داخل حجره‌ها تدریس می‌کرد. خیلی‌ها به درس آقای فاضل می‌آمدند و ما هم جزء مستشکلین درس ایشان بودیم؛ سید احمد خمینی، سید محمد خاتمی و بزرگان دیگر در درس آقای فاضل لنکرانی شرکت می‌کردند که بعدها از بزرگان و رجال شهرها و شهرستان‌ها شدند. من جزء مستشکلین درس آقای فاضل لنکرانی بودم، ایشان خیلی به من علاقه داشت و من هم خیلی به ایشان علاقه داشتم. کفایه را نزد آقای سید محمدباقر طباطبایی بروجردی خواندم و مراجع فعلی مثل آقایان مکارم، سبحانی و نوری همدانی کفایه را پیش ایشان خوانده‌اند.

آقای سید محمدباقر طباطبایی به من گفت که من کفایه را ۲۷ دوره در مسجد امام تدریس کردم و سه دوره آخر را در منزل خودم تدریس کردم. من دوره بیست و هشتم را در منزل از محضر ایشان استفاده کردم. ایشان کفایه را دو دوره هم تدریس کرد و دیگر ادامه نداد. آقای سید محمدباقر طباطبایی به من دستخط داد و تجلیل کرد، و از ایشان اجازه روایی دارم.

در ادامه در درس خارج آقایان گلپایگانی، اراکی و آمیرزا هاشم آملی رفتم. من یک دوره هفت ساله در درس اصول آمیرزا هاشم آملی شرکت کردم و همزمان ۷ سال در درس خارج فقه آقای گلپایگانی حضور داشتم. همچنین ۶ سال دوره طهارت را در درس یکی از مراجع بزرگ آن زمان شرکت کردم. درس آقایان اراکی و مرعشی نجفی را به صورت مقطعی رفتم تا ببینم وضعیت تدریسی این بزرگان چگونه است. آقای نجفی بسیار عالی درس می‌گفت. آقای اراکی سکته کرده بود و به زحمت حرف می‌زد. من ۱۵ سالی که در قم حضور داشتم با همه آقایان مراجع، اساتید و بزرگان آشنا بودم.

در قم تدریس هم می‌کردید؟

بله، در مسجد اعظم درس عمومی داشتم. ساعت ۱۱ صبح تعداد زیادی از طلاب بعد از درس آقایان مراجع می‌آمدند و در درس من شرکت می‌کردند. همچنین عصرها در فیضیه مباحثه درس اصول داشتم، تا دورانی که به تهران آمدیم.

درباره علت اینکه از قم جدا شدید و به تهران آمدید بفرمایید.

ما در دوران انقلاب به تهران آمدیم و از قم جدا شدیم. جدا شدن از قم خیلی برای من مشکل بود. علت جدا شدن من این بود که جمعی از تهران آمده بودند و طومار بزرگی نوشته بودند که من را به تهران ببرند. آقای گلپایگانی من را خواست و سه جلسه با من صحبت کرد و فرمود که ما دوست دارم شما به تهران بروید. آقای گلپایگانی من را متقاعد کرد و نوشته‌ای به ما داد که «ایشان در حوزه علمیه قم زمان طولانی تحصیلات داشتند و به مراتب عالیه از کمال نائل شدند.» همچنین ایشان به من اجازه‌ای دادند و نامه‌ای به تهرانی‌ها نوشتند. ما با اساتید خودمان خداحافظی کردیم. آقای صدر مرقومه‌ای نوشتند و از ایشان خداحافظی کردیم. آقای شیخ علی‌پناه اشتهاردی استاد ما بود از ایشان هم خداحافظی کردیم. همچنین آقای نجفی مرعشی، خلاصه من از خداحافظی با آقایان خاطرات زیادی دارم.

در تهران چه فعالیت‌هایی داشتید؟

در تهران مسجد جامع نبی اکرم (ص) را تجدید بنا کردیم. این مسجد کوچک بود، حیاتی داشت اما امروزه مسجد معظمی در شرق تهران است. همان مهندسی که مسجد الغدیر تهران را در خیابان میرداماد ساخت، این مسجد را بنا کرد. زمین حوزه علمیه نبی اکرم(ص) را من خریدم و ساختمان آن را ساختم. در دوره‌ی بیش از ۳۰ سال که حوزه علمیه فعال است، حدود ۵۰۰ نفر طلبه تربیت کردم که برخی از آن‌ها جزء اساتید حوزه و دانشگاه در شهرهای مختلف هستند.

ما مسجد، حوزه علمیه و مردم را اداره کردیم. در دوران دفاع مقدس شاید ۱۰۰ کامیون و تریلی، اجناس مختلفی به جبهه‌ها فرستادم. در رابطه با وجوهات با امام تماس داشتیم و الان با مقام معظم رهبری و مراجع معظم قم تماس داریم. آقایان و مراجع قم به ما اظهار لطف دارند و مرتب در تماس هستیم.

من شاید هزار جوان دانشگاهی را در پایگاه مسجد تربیت کردم که امروزه در مصادر امور خدمت می‌کنند.

ما به انقلاب، حوزه علمیه و آقایان احترام می‌کنیم. ما در شرق تهران به صورت خاص و در کل تهران به صورت عام مورد توجه هستیم. مرکز امور مساجد برای ما همایشی برگزار کرد که بسیاری از بزرگان قم تشریف آوردند و بسیاری از آقایان مثل آیت‌الله علوی بروجردی، آقای محقق داماد، آقای جواد فاضل لنکرانی و آقا جواد گلپایگانی پیام فرستادند. از تهران آقایان یحیی عابدی و جلالی خمینی پیام فرستادند. پیام‌های بزرگان و نوشته‌های مراجع را در کتابی منتشر شد که اجازه آقای گلپایگانی در آن آمده است. آقای میرزا هاشم آملی به من اجازه اجتهاد داد که بعد از فوت ایشان، دو تن از مراجع قم آقایان فاضل لنکرانی و مکارم شیرازی آن را تایید کردند. همچنین آقای گلپایگانی و پدرم برای من اجازه اجتهاد مرقوم فرمودند. من اجازه اجتهاد و اجازه امور روایی متعددی دارم و الان در تهران مرکز امور اجازه روایی هستم. از شهرستان‌ها از طریق اینترنت به من مراجعه می‌کنند و از من اجازه امور روایی می‌خواهند و من اجازه امور روایی به آن‌ها می‌دهم.

وضعیت من در تهران، تعامل با مردم و انقلاب، هر کدام فصلی دارد.

درباره تألیفات‌تان بگویید.

در اصول، فقه، اعتقادات، تاریخ، زندگی ائمه(ع) و نظرات خاصی که در فقه دارم، هر کدام رساله شده و حدود ۲۵ جلد کتاب و رساله دارم. آثار من در همایشی که برگزار شد به صورت رنگی منتشر شد و حاوی کتاب‌ها، خدمات و اجازات من است. همچنین ارتباطاتی که با آقایان و بزرگان داشتم مثل علامه طباطبایی که مقداری از محضرشان استفاده کردیم یا آقایان رفیعی قزوینی، میلانی، علامه سمنانی، علامه شوشتری، علامه بهبهانی و بزرگان دیگر در این آثار آمده است.

من هنوز کتاب‌هایی را در دست تالیف دارم که برای چاپ آماده می‌کنم. الان دو جلد کتاب زیر چاپ داریم که عنوان یکی از آن‌ها «عشق دیدار» درباره امام زمان(عج) است. این اثر تلخیص بعضی از کتاب‌ها است که آقای خطاط مقداری به ما کمک کردند.  

قضیه هدیه کتاب‌های خود را به کتابخانه مسجد اعظم تشریح کنید.

من از کودکی به کتاب بسیار علاقه‌مند بودم و از اول عمر کتاب‌های فراوانی تهیه کردم. مرحوم والد ما  ۵۰۰ جلد کتاب‌های رحلی و خطی آقایان نجف را دارا بود. پنج هزار و پانصد جلد تعداد کتاب‌های کتابخانه شخصی من بود که جمعاً حدود ۶۰۰۰ جلد کتاب شد و آن‌ها را به کتابخانه مسجد اعظم هدیه دادم. من با کتابخانه مسجد اعظم آشنا بودم و به آنجا می‌رفتم و مطالعه می‌کردم. در کتابخانه مسجد اعظم دو فرش بود که قائم مقام‌الملک برای آقای بروجردی فرستاده بود. در زمان حیات آقای بروجردی در افتتاح کتابخانه، آن دو فرش گران‌قیمت و ارزشمند را قائم مقام الملک از فرش‌های شخصی خود برای آقا فرستاد که تا انتهای کتابخانه می‌رسید. ما با کتابخانه مسجد اعظم ارتباط داشتیم، لذا گفتیم که بهترین جا آنجاست؛ هم کتابخانه آیت‌الله بروجردی است و هم مسجد اعظم است و آقای علوی را دوست داریم. آقایان تهران مثل آقای خطاط، آقای روحانی و دیگران برای بسته‌بندی و ارسال کتاب‌ها بسیار کمک کردند. مسئولان و عوامل کتابخانه هم خیلی به ما کمک کردند. خود آقای علوی عنایت زیادی فرمودند. عوامل کتابخانه هم آقایان مثل آقایان دیگر خیلی کمک کردند.

از جمله کتاب‌هایی که اهدا شد، ۶۰ کتاب خطی بود. بعضی‌ از کتاب‌ها ریاضی قدیم بود. یک قرآن خطی وجود داشت که ۴۰۰ سال قدمت دارد. البته چند صفحه اول آن خراب شده که باید بازسازی شود. من به قم کتاب‌های زیادی فرستادم. حدود ۳۰۰ جلد کتاب از کتاب‌های پدر مرحوم آقای فلسفی در اختیار من بود که برای کتابخانه آقای نجفی مرعشی ارسال کردم. دکتر محمود، آقازاده آقای نجفی مرعشی برای من نامه نوشت و اظهار تشکر کرد. یک مقدار کتاب ضالّه متعلق به بهایی‌ها را به کتابخانه آقای سیستانی اهدا کردم که آقای شهرستانی مسئول آن است. از جمله یک قرآن خطی خوش‌خط با ترجمه بود که حدود ۱۵۰ سال قدمت داشت را به آقای شهرستانی دادم. آقای شهرستانی صفحه اول آن را باز کرد و گفت این قرآن ۱۵۰ سال قدمت دارد و تاریخ آن فلان زمان است.

ما برنامه داشتیم که کتابخانه آقای بروجردی و کتابخانه آقای گلپایگانی تغذیه شوند و کتاب‌های ما یک جا مستقر نشود. بخش از کتاب‌ها هم برای کتابخانه خوانسار فرستاده شد. البته از کتابخانه آیت‌الله بروجردی و کتابخانه آیت‌الله گلپایگانی، کتاب‌هایی که لازم نداشتند را برای خوانسار ارسال کردند. الان هم دست من خالی نیست و موسسه من کتابخانه بزرگی حدود ۲۰۰۰ جلد کتاب دارد.

دیگر خبرها

  • «روایت اول» از ردیف یک موسیقی‌دان مهم منتشر شد/خواندن یک قصه جالب
  • کتاب‌های تازه رهبر معظم انقلاب
  • شیرینی‌ها و شگفتی‌های کودکان به روایت یک دیدار
  • روایت مرحوم آیت‌الله نجفی تهرانی از زندگی اش
  • بررسی روند اجرای طرح جهش تولید در دیم زارهای مرگور ارومیه
  • عرضه «پرونده مختارنامه» در نمایشگاه کتاب تهران
  • روایت خسروپناه از سجایای اخلاقی محمدرضا سنگری
  • کمیسیون اتحادیه اروپا علیه فیس‌بوک و اینستاگرام اقدام می‌کند
  • روند ۴۰ پروژه شاخص شهر را به‌صورت جزئی بررسی می‌کنم
  • بررسی روند عملیات اجرایی آبرسانی به ۲ روستای بوکان